
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۴۱
۱
گلی کو کزو زخم خاری نیاید؟
میی کو کزان می خماری نیاید؟
۲
ز پشت جهان هر نفس عاشقان را
غم آید ولی غمگساری نیاید
۳
ازین رهروان گر بسی بر شماری
از آن حاصل الا شماری نیاید
۴
مگر کار اهل عدم دارد ار نه
ازین جمع نا اهل کاری نیاید
۵
اگر سقف گردون به صد پاره گردد
بجز بر سر سوگواری نیاید
۶
کسی کز میان جهان بر سر آمد
ز دریای غم بر کناری نیاید
۷
مجیر از تو کار جهان به نگردد
که از سبزه تر بهاری نیاید
نظرات