مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی

شمارهٔ ۴۶

۱

مگذار تا توانی کز غم فغان برآرم

ترسم کز آتش دل دود از جهان برآرم

۲

آبی بر آتشم زن ورنه به آه سینه

بس گرد فتنه هر شب کز آسمان برآرم

۳

عمرم به وصل بستان کاین دولتم نباشد

کز جیب عشق سودی بی صد زیان برآرم

۴

جان خواستی غمت را گو پای بر کران نه

تا من به جان سپردن دست از میان برآرم

۵

از روز رفته بگذر کاکنون به شحنه غم

دل می دهم به رشوت تا کار جهان برآرم

۶

افغان من به بوسی در لب شکن که گردون

با فتنه سر در آرد گر من فغان برآرم

۷

گفتی مجیر ازین در کی باز گردد آخر

آنگه که پای دل را زان آستان برآرم

تصاویر و صوت

دیوان مجیرالدین بیلقانی به کوشش محمد آبادی - مجیرالدین بیلقانی - تصویر ۳۹۶

نظرات