
مجیرالدین بیلقانی
شمارهٔ ۷۷
۱
انصاف دادهام که به خوبی یگانهای
واندر جهان به حیله و افسون فسانهای
۲
پاکیزهتر ز غنچه گل بر بنفشهای
پوشیدهتر ز دانه در در خزانهای
۳
شاخی است دلبری که تو آن را شکوفهای
عقدی است دلبری که تو آن را میانهای
۴
شادی به روی تو که ز تو شاد نیست کس
صد جان فدای غم که تو غم را بهانهای
۵
در خون من مشو که نه همدست عالمی
بر جان من مزن نه تو یار زمانهای
۶
روزی که آیم از پی دیدار بر درت
با من برون پرده و بیمن به خانهای
۷
گفتی بدان مجیر که از دل ترا نیم
عقلی و هوش نیست عجب گر مرا نهای!
تصاویر و صوت

نظرات