بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۱۵

۱

عبرتی‌کوتا لب از هذیان به هم دوزد مرا

موج این‌گوهر نمی‌دانم چه پهلو زد مرا

۲

عمرها شد آتشم افسرده است ما نفس

خنده‌ها بسیارکردیم‌گریه آموزد مرا

۳

زان همه‌حسرت که‌حرمان باغبارم برده‌است

می‌زند دامن نمی‌دانم کی افروزد مرا

۴

محرم آن شعله خویم جانب دیرم مخوان

عالمی را جمع سازم هرکه بدوزد مرا

۵

حرف‌لعل اوخموشم کردبیدل‌عمرهاست

گبر دارد رو به محرابی‌که می‌سوزد مرا

تصاویر و صوت

عندلیب :

نظرات

user_image
محمد یعقوب مومند
۱۳۹۲/۰۲/۲۵ - ۱۱:۵۲:۲۶
سلام واحترام خدمت کارگزاران صفحه وزین گنجور با تقدیر از کار فوق العاده شما در قسمت درج غزلیات ابوالمعانی بیدل رح . البته غزل شماره 115 مندرج صفحه گنجور با کتاب غزلیات بیدل چاپ عکسی از روی نسخه کابل که انتشارات فروغی در سال 1381 منتشر نموده است تفاوت دارد . باین معنی ابیات به اصطلاح (پس و پیش ) گردیده است. اینک غزل فوق الذکر از روی کتاب غزلیات ابوالمعانی رح تحریر گردید امید اصلاح گردد. بااحترام محمدیعقوب مومند
user_image
محمد یعقوب مومند
۱۳۹۲/۰۲/۲۵ - ۱۱:۵۳:۱۷
عبرتی‌کو تا لب از هذیان به هم دوزد مراخنده‌ها بسیارکردم‌گریه آموزد مراعمرها شد آتشم افسرده است اما نفسمیزند دامن نمیدانم کی افروزد مرازان همه‌حسرت که‌ حرمان باغبارم برده‌استعالمی را جمع سازد هرکه اندوزد مرامحرم آن شعله خویم جانب دیرم مخوانگبر دارد رو به محرابی‌که میسوزد مراحرف‌لعل اوخموشم کردبیدل‌عمرهاستموج این‌گوهر نمی‌دانم چه پهلو زد مرا
user_image
rezasafari
۱۳۹۸/۰۸/۰۹ - ۱۶:۰۹:۱۰
زنده باد محمدیعقوب مومند