بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۲۰۱

۱

ما راکه نفس آینه پرداخته باشد

تدبیر صفا حیرت بی‌ساخته باشد

۲

فرداست که زیر سپر خاک نهانیم

گو تیغ تو هم به سپهر آخته باشد

۳

تسلیم سرشتیم رعونت چه خیال است

مو تا به ‌کجا گردنش افراخته باشد

۴

با طینت ظالم چه‌ کند ساز تجرّد

ماری به هوس پوستی انداخته باشد

۵

شور طلب از ما به فنا هم نتوان برد

خاکستر عاشق قفس فاخته باشد

۶

بی‌ بوی‌ گلی نیست غبار نفس امروز

یاد که در اندیشهٔ ما تاخته باشد

۷

دلدار گذشت و خبر از دل نگرفتیم

این آینه‌ای نیست که نگداخته باشد

۸

از شرم نثار تو به این هستی موهوم

رنگی که ندارم چقدر باخته باشد

۹

بیدل به هوس دامنت ازکف نتوان داد

ای کاش کسی قدر تو نشناخته باشد

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۶۷۶

نظرات