بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۲۱۹

۱

بی زنگ درین محفل آیینه نمی‌باشد

آن دل‌که تهی باشد ازکینه نمی‌باشد

۲

هر جلوه که در پیش است گردش به قفا دریاب

فردایی این عالم بی‌دینه نمی‌باشد

۳

مجنون به‌که دل بندد، حسرت به چه پیوندد

در کسوت‌ عریانی این پینه نمی‌باشد

۴

حیف‌ است‌ کشد فرصت دردسر مخموری

در هفتهٔ میخواران آدینه نمی‌باشد

۵

یک ریش به صد کوثر ارزان نکنی زاهد

در چارسوی جنت پشمینه نمی‌باشد

۶

یاران مژه بردارید مفت است فلک‌تازی

این منظر حیرت را یک زینه نمی‌باشد

۷

درکارگه تجدید یکدست چمن‌سازیست

تقویم بهار اینجا پارینه نمی‌باشد

۸

هر گوهر ازین دریا دارد صدف دیگر

دل درکف دلدار است در سینه نمی‌باشد

۹

گر اهل سخن بیدل سامان‌ غنا خواهند

چون نسخهٔ اشعارت ‌گنجینه نمی‌باشد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
عمر شیردل
۱۳۹۶/۰۵/۲۷ - ۱۰:۲۲:۱۳
در نسخهٔ دیگر کلیات بیدل، بیت اول ، مصرع دوم ، چنین آمده:آن دل که تهی باشد بی کینه نمی باشد