بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۲۶۷

۱

رضاعت از برم چندانکه گردم پیر می‌جوشد

چو آتش می‌شوم خا کستر اما شیر می‌جوشد

۲

ندارد مزرع دیوانگان بی‌ناله سیرابی

همین یک ریشه از صد دانهٔ زنجیر می‌جوشد

۳

دلم مشکن مبادا نقش بندد شکل بیدادت

زموی چینی اینجا خامهٔ تصویر می‌جوشد

۴

چه دارد انفعال طبع ظالم جز سیه ‌رویی

عرق از سنگ اگربی‌پرده‌گردد قیر می‌جوشد

۵

تبرا از شلایینی ندارد طینت مبرم

ز هرجایی که جوشد خار دامنگیر می جوشد

۶

نفس‌سوز دماغ شرح و بسط زندگی تاکی

به این خوابی‌ که دارم پا زدن تعبیر می‌جوشد

۷

سراغ عافیت خواهی به میدان شهادت رو

که صد بالین راحت از پر یک تیر می‌جوشد

۸

در این صحرا شکارافکن خیال کیست حیرانم

که رقص موج‌ گل با خون هر نخجیر می جوشد

۹

ز صبح مقصد آگه نیستم لیک اینقدر دانم

که سرتاپای ‌من چون سایه یک شبگیر می‌جوشد

۱۰

مگر از جوهر یاقوت رنگ‌ است‌ این‌ گلستان را

که آب و آتش‌گل پر ادب تاثیر می‌جوشد

۱۱

دماغ آشفتهٔ خاصیت، ‌پنجاب وکشمیرم

که بوی هر گل آنجا با پیاز و سیر می‌جوشد

۱۲

به‌ربط ناقصان بیدل مده زحمت ریاضت را

بهم انگورهای خام در خم دیر می‌جوشد

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۵۸۸

نظرات

user_image
کلام قاصر
۱۳۸۹/۰۷/۲۷ - ۰۳:۰۸:۲۲
مصرع:"دپن صحرا شکارافکن خیال‌کیست حیرانم"به"درین صحرا شکارافکن خیال‌کیست حیرانم"تغییر کند(غلط املائی)
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
رسته
۱۳۸۹/۰۷/۲۷ - ۲۰:۵۱:۵۷
بیت دوم ، مصرع دوماشکال وزنی دارد، ظاهرا یک هجا از اول بیت افتاده باشد. شاید درست آن چنین باشد:ندارد مزرع دیوانگان بی ناله سیر آبی
پاسخ: با تشکر، در متن چاپی در اختیار ما هم همین ایراد وجود دارد، در هر حال فعلاً «دارد» را «ندارد» کردیم تا درستش چه باشد.
user_image
rezasafari
۱۳۹۶/۰۹/۰۳ - ۱۵:۵۰:۴۴
دربیت یکی به آخر!دماغ آشفته خاصیت پنجاب و کشمیرم...به نظر(,) ! محلی نداشته باشد