بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۳۵۱

۱

محرم آهنگ دل شو سرمه بر آواز بند

یک نفس از خامشی هم رشته‌ای بر ساز بند

۲

خود گدازی‌ کعبهٔ مقصود دارد در بغل

کم ز آتش نیستی احرام این انداز بند

۳

عاقبت بینی نظر پوشیدن است از عیب خلق

آنچه در انجام خواهی بستن از آغاز بند

۴

نیست غیر از خاکساری پرده‌دار راز عشق

گرتوانی مشت خاکی شو لب غماز بند

۵

با خراش قلب‌، ممنون صفا نتوان شدن

خون شو ای آیینه راه منت‌پرداز بند

۶

موج می‌باشدکلید قفل وسواس حباب

عقدهٔ دل وانمی‌گردد به تار ساز بند

۷

ننگ آزادی‌ست بر وهم نفس دل بستنت

این‌گره را همچو اشک از رشته بیرون تاز بند

۸

زان لب خاموش شور دل‌گریبان می‌درد

حیف باشد غنچه‌ها را بر قبای ناز بند

۹

ناله می‌گویند پروازش به جایی می‌رسد

ای اثر مکتوب ما بر شعلهٔ آواز بند

۱۰

دستگاه ما و من بر باد حسرت رفته‌ گیر

هرچه می‌بندی به خود چون رنگ بر پرواز بند

۱۱

بیدل این‌جا یأس مطلب فتح باب مدعاست

از شکست دل‌گشادی بر طلسم راز بند

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۶۷۷

نظرات