بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۳۷۶

۱

خوش‌خرامان اگر اندیشهٔ جولان کردند

گردش رنگ مرا جنبش دامان‌ کردند

۲

دام من در گره حلقهٔ افلاک نبود

چون نگاهم قفس از دیده حیران‌ کردند

۳

به سراغم نتوان جز مژه برهم چیدن

داشتم مشت غباری‌ که پریشان کردند

۴

به چه امید درین دشت توان آسودن

وحشتی بود که تسلیم غزالان‌ کردند

۵

زین‌ چمن حاصل‌ عشاق همین‌بس‌ که‌ چو رنگ

چینی از خود شکنی زینت دامان کردند

۶

بی قراران ادب‌پرور صحرای جنون

سیلها درگره آبله پنهان‌کردند

۷

سعی واماندهٔ خلق آن سوی خود راه نبرد

بسکه دامن ته پا ماند گریبان ‌کردند

۸

نقش بند چمن وحشت ما بی رنگی است

شد هوا آینه تا ناله نمایان‌ کردند

۹

بحر امکان چوگهر شوخی‌یک‌موج نداشت

از پریشان‌نظری اینهمه توفان کردند

۱۰

جنس بازار وفا رنگ نمی‌گرداند

دل چه مقدارگران‌کشت‌که ارزان کردند

۱۱

تا ز یادم نگرانی نکشد خاطر کس

سرنوشت من بیدل خط نسیان ‌کردند

تصاویر و صوت

نظرات