بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۴۳۳

۱

میل هوس ز عافیتم فرد می‌کند

گر بشکنم‌کلاه‌، دلم درد می‌کند

۲

تسلیم تحفه‌ای‌ست‌ که طبعم بر اهل ذوق

چو میوهٔ رسیده ره‌آورد می‌کند

۳

خال زباد تختهٔ خاک اختراع‌ کیست

دل را خیال مهرهٔ این نرد می‌کند

۴

پر در تلاش خرمی این چمن مباش

افراط آب چهرهٔ گل زرد می‌کند

۵

رم می‌خورد ز سایهٔ غیرت فسردگی

تمثال مرد آینه را مرد می‌کند

۶

از می حذر کنید که این دشمن حیا

کاری که از ادب نتوان کرد می‌کند

۷

چینی علاج تشنگی حرص جاه نیست

آب سفال دل ز هوس سرد می‌کند

۸

زنگار اگرنه پردهٔ ناموس راز اوست

آیینه را خیال که شبگرد می‌کند

۹

عزم فنا به شیشهٔ ساعت نهفته‌ایم

بیدل به پرده رفتن ماگرد می‌کند

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۶۹۱

نظرات

user_image
احمد محمود امپراطور امپراطور
۱۳۹۸/۰۴/۱۶ - ۱۱:۴۶:۳۹
از می حذر کنید که این دشمن حیاکاری که از ادب نتوان کرد می‌کندحضرت بیدل رح
user_image
m
۱۳۹۸/۰۴/۱۶ - ۱۳:۰۴:۰۷
شراب را چه گنه زانکه ابله ی نوشد زبان به هرزه گشاید، دهد زدست ورق