بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۴۹

۱

گداز سعی دلیل است جستجوی تو را

شکست آینه‌، آیینه است روی تو را

۲

ز دست لطف و عتابت در آتش و آبم

بهشت‌و دوزخ ماکرده‌اند خوی تو را

۳

به هرطرف نگری، شوق‌،‌محو خودبینی‌ست

دکان آینه‌گرم است چارسوی تو را

۴

به ترهات مده زحمت نفس زاهد

که ازاثر، نمکی نیست های وهوی تورا

۵

ز خاک میکده سرمایهٔ تیمم‌گیر

که هیچ معصیتی نشکندوضوی‌تورا

۶

به‌چاک جیب سحر فکربخیه برباد است

گسسته‌اند چو شبنم ز هم رفوی تو را

۷

چه لازم است‌کشی انتظار تیغ اجل

فشارآب بقا بس بودگلوی تو را

۸

بود به جرم درستی شکست‌کار حباب

پری‌ست آنکه تهی می‌کند سبوی تورا

۹

غم شکنجهٔ اوهام تا به‌کی خوردن

به رنگ آن همه نشکسته‌اند بوی تورا

۱۰

زفرق تا قدم افسون حیرتی بیدل

کسی چه شرح دهد معنی نکوی تورا

تصاویر و صوت

عندلیب :

نظرات