بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۵۱۲

۱

محوتسلیمیم اما سجده لغزش مایه بود

سر خط پیشانی ما را مداد از سایه بود

۲

یک نفس با مهلتی سودا نکردیم آه عمر

این حباب بی‌سر وپا پرتنک سرمایه بود

۳

مایهٔ بالیدن ما پهلوی خود خوردنست

درگداز استخوان شمع شیر دایه بود

۴

نالهٔ فرهاد می‌آید هنوز از بیستون

رونق تفسیر قرآن وفا این آیه بود

۵

این شماتتهای یاران زیر چرخ امروز نیست

خانهٔ شطرنج تا بوده‌ست خوش همسایه بود

۶

التفات نازی از مژگان سیاهی داشتیم

هرکجا رفتیم از خود بر سر ما سایه بود

۷

محمل نازش ز صحرایی‌که بال افشان گذشت

گرد اگر برخاست طاووس چمن پیرایه بود

۸

بید‌ل از چاک جگر چون صبح بستم نردبان

منظری‌کز خود برآیم با فلک هم‌پایه بود

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۶۸۱

نظرات