بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۵۵۶

۱

زندگی در ملک عبرت مرگ مفلس می‌شود

خون نمی‌باشد در آن عضوی ‌که بی‌حس ‌می‌شود

۲

طبع ناقص را مبر در امتحانگاه کمال

کم‌عیاری‌ چون محک ‌خواهد، طلا، مس‌ می‌شود

۳

بگذر از وهم فلک‌تازی که فکر آدمی

می‌کشد خط بر زمین هرگه مهندس می‌شود

۴

کیست تا گیرد عنان هرزه‌تازان خیال

عالمی در عرصهٔ شطرنج فارِس می‌شود

۵

از دل روشن طلب شیرازهٔ اجزای عشق

پرتو شمع آشیان رنگ مجلس می‌شود

۶

سرنگونی می‌کشد آخر به باغ اعتبار

گردنی کز تاج زرین شاخ نرگس می‌شود

۷

از نفس باید عیار ساز الفت‌ها گرفت

ای ز عبرت غافلان دل با که مونس می‌شود

۸

هرچه گویی بیدل از نقص و کمال آگاه باش

معنی از وضع عبارت رطب و یابس می‌شود

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
rezasafari
۱۳۹۸/۰۱/۱۷ - ۰۴:۱۱:۰۵
امان از خواندن بیت آخر
user_image
rezasafari
۱۳۹۸/۰۱/۱۷ - ۰۴:۱۲:۰۸
امان از خواندن و وزن بیت آخر