بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۵۸۶

۱

از حقهٔ دهانش هر گه سخن برآید

آب از عقیق ریزد دُرّ از عدن برآید

۲

از شوق صبح تیغش مانند موج شبنم

گلهای زخم دل را آب از دهن‌ برآید

۳

از روی داغ حسرت‌ گر پنبه باز گیرم

با صد زبانه چون شمع از پیرهن برآید

۴

بیند ز بار ‌خجلت چون تیشه سرنگونی

بر بیستونِ دردم‌ گر کوهکن برآید

۵

وصفِ بهارِ حسنش گر در چمن بگویم

چون بلبل از گلستان‌، گل نعره‌زن برآید

۶

تارِ نگه رساند نظّاره را به رویش

هرکس به بام خورشید با این رسن برآید

۷

بیدل ‌کلام حافظ شد هادی خیالم

دارم امید آخر مقصود من برآید

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمدرضا جباری هرسینی
۱۳۹۲/۰۲/۰۱ - ۰۶:۲۸:۲۸
ابوالمعانی بیدل دهلوی این غزل را با تأسی از خواجه حافظ شیرازی در غزلی با این مطلع سروده است: دست از طلب ندارم تا کام من برآیدیا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
user_image
محمدرضا جباری هرسینی
۱۳۹۲/۰۲/۰۱ - ۰۶:۳۸:۵۹
در بیت سوم ، کلمه ی «پنیه» ظاهرا به جای پنبه آمده است.
user_image
علی نوروزی
۱۳۹۲/۰۷/۲۹ - ۱۲:۳۰:۲۶
اشتباه تایپی: "آپ" از عقیق ریزد در از عدن برآید.آب از عقیق ریزد در از عدن برآید
user_image
غلامعلی
۱۳۹۳/۰۹/۲۲ - ۰۸:۰۷:۳۱
بیت سوم پینه صحیح است. چون با معنی بیت تناسب دارد.
user_image
محمدرضا جباری هرسینی
۱۳۹۶/۰۴/۱۰ - ۱۳:۵۳:۲۶
در ادامهٔ حاشیهٔ قبل بیت مقطع غزل مولانا، بیدل دهلوی، مؤید این معناست.
user_image
بشیر نوا
۱۳۹۶/۰۵/۲۰ - ۰۹:۳۴:۴۷
طوری که در کامنت 1 آمده است حضرت ابوالمعانی بیدل در بیت آخر به حق اسم حضرت حافظ را آورده اند که بیمورد نیست. در اصل این غزل بیدل مقابله ای است بر غزلی ازحافظ:دست از طلب ندارم تا کام من برآیدیا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآیدبگشای تربتم را بعد از وفات و بنگرکز آتش درونم دود از کفن برآیدبنمای رخ که خلقی واله شوند و حیرانبگشای لب که فریاد از مرد و زن برآیدجان بر لب است و حسرت در دل که از لبانشنگرفته هیچ کامی جان از بدن برآیداز حسرت دهانش آمد به تنگ جانمخود کام تنگدستان کی زان دهن برآیدگویند ذکر خیرش در خیل عشقبازانهر جا که نام حافظ در انجمن برآید
user_image
قطره بقایی
۱۴۰۱/۰۷/۱۴ - ۲۲:۲۵:۱۳
آب از عقیق ریزد،دُر از عدن برآید