
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۱۶۲۱
۱
پهلو به چرخ میزند امروز جاه عید
کج کرده است باز مه نو کلاه عید
۲
دارد ز ماه نو همه تن یک خط جبین
یارب بر آستان که افتاد راه عید
۳
گویا به وصف قبلهٔ معنینواز ماست
این مصرع بلند فلک دستگاه عید
۴
آن قبلهای که جانب محراب ابروبش
خم دارد از هلال غرور نگاه عید
۵
صبح وفا سرشته لب مهرپرورش
دارد تبسمی که نیاید ز ماه عید
۶
هرچند از هلال رقم کرد روزگار
در چشم اعتبار خطی از گواه عید
۷
پیش درش ز خجلت تسلیم بیدل است
تا آسمان نشان لب عذرخواه عید
نظرات