بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۶۳۸

۱

گر آرزوی رستن از این دامگه‌کنید

آرایش بساط پر و بال ته‌کنید

۲

چندان دماغ جهد ندارد شکست رنگ

از دست سوده نقش دو عالم تبه‌کنید

۳

آزاده است نور دل از اقتباس غیر

قطع نظر ز منت خورشد و مه‌ کنید

۴

کمفرصتی خجالت سعی‌کروفر است

از حرص عذرخواهی تخت وکله‌ کنید

۵

شب پرده‌دار صبح قیامت نمی‌شود

موی سپید چند به صنعت سیه‌کنید

۶

پیش از اجل تهیهٔ مردن‌ کمال ماست

آن به‌که فکربیگه خود را پگه‌کنید

۷

زبن پارساییی‌که سر و برگ خجلت است

طاعت‌کجاست‌،‌کاش دو روزی‌گنه‌کنید

۸

گر خامشی چراغ فروزد در این بساط

چون شخص سرمه خورده نفس را نگه‌کنید

۹

دیر و حرم به سیر گریبان نمی‌رسد

در عالمی‌که بار هوس نیست ره‌کنید

۱۰

شایستهٔ قبول عدم عرض نیستی‌ست

رویی که نیست جانب آن بارگه‌ کنید

۱۱

ناقدردان ذرّه ز خورشید عافلست

بیدل‌گداست‌، شرمی از آن پادشه کنید

تصاویر و صوت

نظرات