
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۱۶۴۶
۱
امروز نوبهارست ساغرکشان بیایید
گل جوش باده دارد تاگلستان بیایید
۲
در باغ بیبهاریم، سیری که در چه کارم
گلباز انتظاریم بازیکنان بیایید
۳
آغوش آرزوها از خود تهیست اینجا
در قالب تمنا خوشتر ز جان بیایید
۴
جز شوق راهبر نیست اندیشهٔ خطر نیست
خاری در اینگذر نیست دامنکشان بیایید
۵
فرصت شرر نقابست هنگامهٔ شتابست
گل پای در رکابست مطلق عنان بیایید
۶
گر خواهش فضولیستجز وهم مانعش کیست
باغ است خانهای نیست تا میهمان بیایید
۷
امروز آمدنها چندین بهار دارد
فرداکراست امید، تا خود چسان بیایید
۸
ای طالبان عشرت دیگرکجاست فرصت
مفتاست فیضصحبتگر این زمان بیایید
۹
بیدل به هرتب وتاب ممنون التفاتیست
نامهربان بیایید یا مهربان بیایید
نظرات
کایسا