بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۶۸۲

۱

به ارشاد ادب در دستگاه خودسران مگذر

دهل نابسته بر لب در صف واعظ‌گران مگذر

۲

به تحسین خسیسان هیچ نفرینی نمی‌باشد

به روی تیغ بگذر بر لب بی‌جوهران مگذر

۳

دو عالم ننگ دارد یک قدم لغزش به خود بستن

چو خط امتحان بر جادهٔ‌ کج ‌مسطران مگذر

۴

تهی شو از خود و راحت شمر آفات دنیا را

گر این‌کشتی نداری از محیط بیکران مگذر

۵

مروت نیست ای منعم ز درویشان تبرایت

به شکر فربهی از پهلوی این لاغران مگذر

۶

به خوان نعمت اهل دول ننگ است خو کردن

اگر آدم سرشتی در چراگاه خران مگذر

۷

سراغ عافیت از خلق بیرون ‌تازیی دارد

به هرسو بگذری زین دشت ‌و در جز بر کران مگذر

۸

تامل در طریق عشق دارد محمل خجلت

به‌هر راهی‌که ‌می‌باید گذشت‌ از خودگران‌ مگذر

۹

تجردپیشه را نام تعلق می‌گزد بیدل

مسیحا گر نه‌ای ازکوچهٔ سوزن‌گران مگذر

تصاویر و صوت

نظرات