
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۱۸۲۱
۱
آه از این جلوهٔ نقاب فروش
بحر در جیب و ما حباب فروش
۲
تو و صد موج گوهر تمکین
من و یک اشک اضطراب فروش
۳
انفعال است شبنم این باغ
عرقی گل کن و گلاب فروش
۴
چشمی از نقش این و آن بر بند
اعتبار جهان به خواب فروش
۵
دل افسرده سنگ راه وفاست
کاش خون گردد این حجاب فروش
۶
هوش اگر صد قماش پردازد
تو به یک جرعهٔ شراب فروش
۷
آخرکار شعله همواریست
نفسی چند پیچ و تاب فروش
۸
به هوس پایمال نتوان زیست
مخمل ما مباد خواب فروش
۹
باب غم جز دل گداخته نیست
مشتری تشنه است، آب فروش
۱۰
قدر داغ جگر چه میدانی
رو به دکانچهٔ کباب فروش
۱۱
سایه پرورد جلوهٔ یاریم
خاک ماگیر و آفتاب فروش
۱۲
بیدل ایام غازه کاری رفت
ماند بخت سیه خضاب فروش
نظرات