
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۱۸۴۸
۱
نبود نقطهای از علم این کتاب غلط
شعور ناقص ما کرد انتخاب غلط
۲
فریب زندگی از شوخی نفس نخوری
که تیغ را نکند کس به موج آب غلط
۳
شکست شیشه به چشمت بساط عشرت چید
ز رنگ باخته کردی به ماهتاب غلط
۴
رموز وضع جهان را کسی چه دریابد
که خلق کور سوادست و این کتاب غلط
۵
رجوع اصل خطا میبرد ز طینت فرع
گرفتن است ز سر چون شود حساب غلط
۶
جهان ز جوش غبار من آنقدر آشفت
که راه خانهٔ خود کرد آفتاب غلط
۷
نداشت آینهای موج آب غیر محیط
به جلوه خوردم از اندیشهٔ نقاب غلط
۸
برون دایره مرکز چه آبرو دارد
نبست عشق سرم را به آن رکاب غلط
۹
به فرق حاصل این دشت خاک میبایست
عرق ز آینهٔ سعی ریخت آب غلط
۱۰
به خواب دیدمت امشب که در کنار منی
اگر غلط نکنی نیست حکم خواب غلط
۱۱
ز قطره، قطره عیان دید و از محیط، محیط
نکرد فطرت بیدل به هیچ باب غلط
تصاویر و صوت

نظرات
محمد غوث (ندا)