
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۱۸۶۵
۱
هرکجاکردم به یاد سجدهات ساز رکوع
چون مه نو تا فلک رفتم به پرواز رکوع
۲
پیش از آن کز خاک من بالد نهال زندگی
میرسد از بار دل در گوشم آواز رکوع
۳
پیچ و تاب موجها یکسرگهرگردیدن است
سجده انجام است هر جا دیدی آغاز رکوع
۴
شخص تسلیمی ز پرواز هوسها شرمدار
با هوا کاری ندارد سرنگون تاز رکوع
۵
ما ضعیفان را به سامان سلیمانی بس است
سجده ایجاد نگین و خاتم انداز رکوع
۶
گر منافق از تواضع صاحب دین میشود
تیغ هم خواهد نمازی شد به پرواز رکوع
۷
راست میتازم چو اشک از دیده تا دامان خاک
بر نمیدارد دماغ سجدهام ناز رکوع
۸
سرکشیها زبن ادا آغوش رحمت میشود
دیگر ای غافل چه میخواهی ز اعجاز رکوع
۹
پیکرت خم کرد پیری از فنا غافل مباش
سخت نزدیکست بیدل سجده با ساز رکوع
نظرات
بشی رحیمی