بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۹۶۰

۱

صورت خود ز تو نشناخته‌ام

اینقدر آینه پرداخته‌ام

۲

گر فروغی‌ست درین تیره بساط

رنگ شمعی‌ست که من باخته‌ام

۳

رم آهو به غبارم نرسد

در قفای نگهی تاخته‌ام

۴

دوری یار و صبوری ستم است

آبم از شرم که نگداخته‌ام

۵

داغ تحقیق به تقلیدم سوخت

کاش پروانه شود فاخته‌ام

۶

برده‌ام بر فلک افسانهٔ لاف

صبح خیز از نفس ساخته‌ام

۷

شرم حیرت مژه خواباندن داشت

تیغها سر به نیام آخته‌ام

۸

فرصت ناز حباب آنهمه نیست

سر به بی‌گردنی افراخته‌ام

۹

هستی از خویش ‌گذشتن دارد

یک دو دم با سر پل ساخته‌ام

۱۰

بیدل این بار که بر دوش من است

مژه تا خم شود انداخته‌ام

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۱۰۲۶

نظرات