بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۱۹۶۴

۱

با هیچکس حدیث نگفتن نگفته‌ام

درگوش خویش گفته‌ام و من نگفته‌ام

۲

زان نور بی‌زوال که در پردهٔ دل است

با آفتاب آنهمه روشن نگفته‌ام

۳

این دشت و در به ذوق چه خمیازه می‌کشد

رمز جهان جیب به دامن نگفته‌ام

۴

گلها به خنده هرزه گریبان دریده‌اند

من حرفی از لب تو به ‌گلشن نگفته‌ام

۵

موسی اگر شنیده هم از خود شنیده است

«‌انی انا اللهی‌»‌که به ایمن نگفته‌ام

۶

آن نفخه‌ای کز او دم عیسی گشود بال

بوی کنایه داشت مبرهن نگفته‌ام

۷

پوشیده‌دار آنچه به فهمت رسیده است

عریان مشو که جامه دریدن نگفته‌ام

۸

ظرف غرور نخل ندارد نیاز بید

با هرکسی همین خم‌گردن نگفته‌ام

۹

در پردهٔ خیال تعین ترانه‌هاست

شیخ آنچه بشنود به برهمن نگفته‌ام

۱۰

هر جاست بندگی و خداوندی آشکار

جز شبههٔ خیال معین نگفته‌ام

۱۱

افشای بی‌نیازی مطلب چه ممکن است

پرگفته‌ام ولی به شنیدن نگفته‌ام

۱۲

این انجمن هنوز ز آیینه غافل است

حرف زبان شمعم و روشن نگفته ام

۱۳

افسانهٔ رموز محبت جنون نواست

هر چند بی‌لباس نهفتن نگفته‌ام

۱۴

این ما و من‌ که شش‌جهت از فتنه‌اش پُر است

بیدل توگفته باشی اگر من نگفته‌ام

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۸۹۸

نظرات

user_image
مجتبی خراسانی
۱۳۹۳/۱۱/۲۶ - ۰۰:۰۱:۳۰
موسی اگر شنیده هم از خود شنیده است«‌انی انا اللهی‌»‌که به ایمن نگفته‌اماشاره دارد به ایه ای از قران کریم که: مشاهده نوری بر شجره توسط حضرت موسی ع و شنیدن خطاب انی اناالله.و بیدل می فرماید: حضرت موسی ع خطابی از دیگری نشنیده و ان چه شنیده از اعماق روح ناخوداگاه او بیرون امده است.در بیت مطلع هم اشاره ای به حدیث: من عرف الله کل لسانه (هرکس خدا را به راستی بشناسد زبانش از سخن گفتن باز می ماند)هر که را اسرار حق اموختند...حدیث نگفتن کنایه ای به این نکته ی نغز می باشد که سرتوحید را تبیین کردن امکان پذیر نیست.حافظ هم به زیبایی فرموده:چه گویمت که ز سوز درون چه می‌بینمز اشک پرس حکایت که من نیم غمازالعاقبة للمتقین والسلام
user_image
شعیب
۱۳۹۹/۰۹/۱۵ - ۲۰:۲۸:۴۵
با حرمت و عجز در غزل هیج عنایتی به الله عرب نکرده و گفتن شنیدن را نفی کرده / خداوند او بیناز است