
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۱۹۸۰
۱
سینه چاک یک جهان گرد هوس بالیدهام
صبح آزادی چه حرف است این قفس بالیدهام
۲
طمطراق گفتگوی بیاثر فهمیدنیست
کاروانی چند آواز جرس بالیدهام
۳
انفعال همتم، ننگ جهان فطرتم
آرزویی در دماغ بوالهوس بالیدهام
۴
در خرابات ظهورم نام هستی تهمتیست
چون حباب جرم مینا بینفس بالیدهام
۵
سوختن هم مفت فرصت بود اما مایهکو
پهلوی خشکی به قدر یک دو خس بالیدهام
۶
هر غباری در هوای دامنی پر میزند
من هم ای حسرتکشان زین دسترس بالیدهام
۷
نالهام اما نمیگنجم درین نه انجمن
یارب این مقدار در یاد چه کس بالیدهام
۸
غیر دریا چیست افسون مایهٔ ناز حباب
میدرم پیراهنت بر خود ز بس بالیدهام
۹
بیدل از ساز ضعیفیهای من غافل مباش
صور میخندد طنینی کز مگس بالیدهام
نظرات