بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۰۰۳

۱

آنی که بی تو من همه جا بی ‌سخن نی‌ام

هر جا منم تویی‌، تویی آنجاکه من نی‌ام

۲

غیر از عدم پیام عدم کس نگفته است

در عالمی که دم زده‌ام زان دهن نی‌ام

۳

عجزم چو آب و آتش یاقوت روشن است

یعنی‌که باعث تری و سوختن نی‌ام

۴

حاشا که بشکنم مژه در دیدهٔ ‌کسی

گر مو شوم که بیش ز موی بدن نی‌ام

۵

ننموده‌ام درشتی طاقت به هیچکس

عرض رگ‌گلم رگ نشتر شکن نی‌ام

۶

نیرنگ حیرتی نتوان یافت بیش ازین

پیچیده‌ام به پای خود اما رسن نی‌ام

۷

عنقا به هر طرف نگری بال می‌زند

رنگم بهار دارد و من در چمن نی‌ام

۸

بیچاره‌ای تظلم غفلت‌ کجا برد

افتاده‌ام به غربت و دور از وطن نی‌ام

۹

عریانی از مزاج جنونم نمی‌رود

هر چند زیر خاک روم درکفن نی‌ام

۱۰

رنگم نهفته نیست که بویش کند کسی

کنعانی نقاب درم پیرهن نی‌ام

۱۱

بی‌فقر دعوی من و ما گم نمی‌شود

نی شد ز بوربا شدن آگه‌ که من نی‌ام

۱۲

یاران ترحمی که درین عبرت انجمن

من رفتنم چو پرتو و شمع آمدن نی‌ام

۱۳

بیدل تجددی‌ست لباس خیال من

گر صد هزار سال برآیدکهن نی‌ام

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمداحسان سلطانی
۱۴۰۱/۰۶/۲۸ - ۰۱:۰۸:۵۴
این بیت اگر چنین اصلاح شود بهتر خواهد شد چون بوریابا نی تناسب پیدا می کند و مفهوم شعر هم بدون شک حاصل خواهد شد. بی ‌فقر دعوی من و ما گم نمی ‌شود نی شد ز بوریا شدن آگه‌ که من نی‌ام