بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۰۰۶

۱

شب ‌گردش چشمت قدحی داد به خوابم

امروز چو اشک آینهٔ عالم آبم

۲

تا چشم بر این محفل نیرنگ‌ گشودم

چون شمع به توفان عرق داد حجابم

۳

هر لخت دلم نذر پر افشانی آهی است

اجزای هوایی‌ست ورق‌های کتابم

۴

چون لاله ندارم به دل سوخته دودی

عمری‌ست که از آتش یاقوت کبابم

۵

بی‌سوختن از شمع دماغی نتوان یافت

بر مشق گدازست برات می نابم

۶

چون سبزه ز پامال حوادث نی‌ام ایمن

هر چند ز سر تا به قدم یک مژه خوابم

۷

معنی نتوان درگره لفظ نهفتن

بی‌پردگیی هست در آغوش نقابم

۸

بر آب و گلم نقش تعلق نتوان بست

زین آینه پاک است چو تمثال حسابم

۹

کم‌ظرفی‌ام از غفلت خویش است وگرنه

دریاست می ریخته از جام حبابم

۱۰

واداشت ز فکر عدمم شبههٔ هستی

آه از غم آن‌ کار که ننمود صوابم

۱۱

پیمانهٔ عجزم من موهوم بضاعت

چندان که به قاصد نتوان داد جوابم

۱۲

گفتی چه‌کسی در چه خیالی به‌کجایی

بی‌تاب توام‌، محو توام‌، خانه‌خرابم

۱۳

بیدل نه همین وحشتم از قامت پیری‌ست

هر حلقه‌ که آید به نظر پا به رکابم

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۹۳۳
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
زهرا
۱۳۹۶/۰۵/۰۶ - ۰۶:۴۶:۴۸
سلام ببخشید این شعر بی تاب توام ...مضمون عاشقانه داره یا در غم فراق سروده شده؟
user_image
زهرا
۱۳۹۶/۰۵/۰۶ - ۰۶:۵۱:۵۵
منظورم فقط همین قطعه شعر استگفتی چ کسی در چ خیالی به کجایی بی تاب توام محو توام خانه خرابم مضمون عاشقانه داره یا درغم فراق سروده شده
user_image
محمدزاده
۱۳۹۷/۰۲/۰۱ - ۰۶:۳۹:۲۳
سلام مضمون عاشقانه داره.اگر در فراق بود نمی توانست به او بگوید گفتی چه کسی در چه خیالی
user_image
مونس
۱۴۰۲/۱۱/۱۸ - ۰۹:۵۴:۲۸
سپاسگزارم برای خوانش شعر 🙏🏻🌱