بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۰۵۳

۱

ز دست عافیت داغم سپند یأس پروردم

به این آتش که من دارم مگر آتش‌ کند سردم

۲

اسیر ششدر و تدبیر آزادی جنونست این

چو طاس نرد هر نقشی‌که آوردم نیاوردم

۳

چو شبنم شرم پیدایی‌ست آثار سراغ من

عرق چندان که می‌بالد بلندی می‌کند گردم

۴

چو اوراق خزان بی‌اعتبارم خوانده‌اند اما

جهانی رنگ سیلی خورده است از چهرهٔ زردم

۵

در آن مکتب که استغنا عیار معنی‌ام ‌گیرد

کلاه جم بنازد بر شکست‌گوشهٔ فردم

۶

ز خویشم می‌برد یاد خرام او به آن مستی

که‌گل پیمانه‌گرداند اگر چون رنگ برگردم

۷

ز عریانی درین میدان ندارم ننگ رسوایی

شکوه جوهر تیغم خط پیشانی مردم

۸

وفایم خجلت ناقدردانی برنمی‌دارد

اگر بر آبله پا می‌نهم دل می‌کند دردم

۹

نی‌ام بیدل خجالت مایهٔ ننگ تهی‌دستی

چو مضمون در خیال هر که می‌آیم ره آوردم

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۹۹۸

نظرات

user_image
قسیم طوفان
۱۳۹۱/۱۰/۱۳ - ۱۵:۰۹:۱۲
درود باد بر شما در مصرع دوم بجای آتش سوزی است به شکل ذیل ((به این سوزی که من دارم مگر آتش کند سردم ))با احترام
user_image
فیض بارش
۱۳۹۷/۰۹/۰۹ - ۱۳:۳۳:۴۰
دوردبا طوفان عزیز موافقم نمونه های قدیمی که به دسترس مان قرار دارد همه واژه سوز است و سوز هم درست میاید چون در واژه یاب ها هم به موارد زیر اشاره میشود:1. باد بسیارسرد.2. [مجاز] غم بسیار.3. (بن مضارعِ سوختن) = سوختن4. سوزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): جان‌سوز، جهان‌سوز، خانمان‌سوز، دلسوز.5. (اسم مصدر) سوزش.6. (اسم مصدر) [قدیمی] اشتعال.7. [قدیمی] آتش.⟨ سوزوساز: [مجاز] صبر و بردباری در برابر ناکامی‌ها و مصیبت‌ها.⟨ سوزوگداز: [مجاز] بی‌تابی و بی‌قراری.پس " به این سوز ای که من دارم مگر آتش کند سردم" درست است.با مهر بارش