
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۲۱۵۵
۱
میپرست ایجادم نشئهٔ ازل دارم
همچو دانهٔ انگور شیشه در بغل دارم
۲
گر دهند بر بادم رقص میکنم شادم
خاک عجزبنیادم، طبع بیخلل دارم
۳
آفتاب در کار است سایه گو به غارت رو
چون منی اگر گم شد چون تویی بدل دارم
۴
معنی بلند من فهم تُند میخواهد
سیر فکرم آسان نیست کوهم و کُتل دارم
۵
از منی تَنزل کن، او شو و تویی گل کن
اندکی تامل کن نکتهٔ محتمل دارم
۶
حق برونِ مردم نیست، جوش باده بیخُم نیست
راه مدعا گم نیست، عرض مبتذل دارم
۷
دل مُشبک است امروز از خدنگ بیدادت
محو لذت شوقم، شانی از عسل دارم
۸
سنگ هم به حال من گریه گر کند برجاست
بیتو زندهام یعنی مرگ بیاجل دارم
۹
ترک سود و سودا کن، قطع هر تمنا کن
می خور و طربها کن، من هم این عمل دارم
۱۰
بحر قدرتم بیدل، موجخیز معنیها
مصرعی اگر خواهم سَرکنم، غزل دارم
تصاویر و صوت

نظرات
مجتبی خراسانی
منیر سپاس ناچیز
مهرزاد شایان
پاسخ به خانم "منیر" خواستم عرض کنم که به هر دو شکل میتوان بیت را بیتکلف معنی کرد و به همین مضمون رسید. من نسخه کابل را در اختیار ندارم ولی در نسخهای که آقای دکتر حسین آهی از تصحیح استادان گرامی خال محمد خسته و خلیلالله خلیلی گردآوری کرده، «قدرت» آمده است.بیدل دهلوی، عبدالقادر بن عبدالخالق (1381) دیوان بیدل دهلوی، با تصحیح خال محمد خسته. خلیلالله خلیلی، به اهتمام حسین آهی، تهران: فروغی، چاپ چهارم.
محمد طهماسبی دهنو
محمد طهماسبی دهنو
محمد طهماسبی دهنو
شهیر
بشیر رحیمی
صلاح همت
قطره بقایی