بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۱۶۷

۱

خاموشم و بیتابی فریاد تو دارم

چندانکه فراموش توام یاد تو دارم

۲

این ناله‌ که قد می‌کشد از سینهٔ تنگم

تصویر نهال ز غم آزاد تو دارم

۳

تمثال‌ گل و رنگ بهارم چه فریبد

من آینهٔ حسن خداداد تو دارم

۴

هرچند به صد رنگ زنم دست تصنع

چون وانگرم خامهٔ بهزاد تو دارم

۵

تا زنده‌ام از جان‌کنی‌ام نیست رهایی

شیرینی و من خدمت فرهاد تو دارم

۶

گو شیشهٔ امکان شکند سنگ حوادث

من طاقی از ابروی پریزاد تو دارم

۷

پرواز نفس یاد گرفتاری شوق است

این یک دو پر از خانهٔ صیاد تو دارم

۸

چشمت به نگاهی ز جهان منتخبم‌کرد

تمغای قبول از اثر صاد تو دارم

۹

مطرب چه تراود ز نی‌بی‌نفس من

هر ناله که من دارم از ارشاد تو دارم

۱۰

بیدل تو به من هیچ مدارا ننمودی

عمریست‌که پاس دل ناشاد تو دارم

تصاویر و صوت

نظرات