بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۱۶۹

۱

غبار یأسم به هر تپیدن هزار بیداد می‌نگارم

به سرمه فرسود خامه اما هنوز فریاد می‌نگارم

۲

به مکتب طالع آزمایی ندارم از جا‌نکنی رهایی

قفای زانوی نارسایی دماغ فرهاد می‌نگارم

۳

اگر به بر عشق تار مویی رسم به نقاش آن تبسم

ز پردهٔ دیده تا به مژگان چه حیرت‌آباد می‌نگارم

۴

ز سطر عنوان عجز نالی مباد مکتوب شوق خالی

ز آشیان شکسته بالی پری به صیاد می‌نگارم

۵

تعافلت‌کرد پایمالم چسان نگریم چرا ننالم

فرامشیهای رنگ حالم فرامشت باد می‌نگارم

۶

نه ‌گرد می‌فهمم از سواری نه رنگ می‌خواهم از بهاری

شکستهٔ کلک اعتباری به اوج ایجاد می‌نگارم

۷

درین دبستان به سعی‌ کامل نخواندم افسون نقش‌ باطل

کمالم این بس ‌که نام بیدل به خط استاد می‌نگارم

تصاویر و صوت

نظرات