
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۲۱۷۶
۱
نی سر تعمیر دل دارم نه تن میپرورم
مشت خاکی را به ذوق خون شدن میپرورم
۲
با نگاه دیدهٔ قربانیانم توأمی است
بینفس عمریست خود را درکفن میپرورم
۳
صبر دارم تا کجا آتش به فریادم رسد
تخم نومیدی سپندم سوختن میپرورم
۴
سایه وار آسودگیهایم همان آوارگیست
تیره روزم شام غربت در وطن میپرورم
۵
پیرم و شرمم نمیآید ز افسون امل
عبرتی در سایهٔ نخلکهن میپرورم
۶
بستهام دل را به یاد چین گیسوی کسی
در دماغ نافهای فکر ختن میپرورم
۷
اختیار گوشهٔ خاموشیم بیهوده نیست
قدردان معنیام ربط سخن میپرورم
۸
بیتماشایی نمیباشد تعلق زار جسم
در قفس زین مشت پرگل در چمن میپرورم
۹
اشک مجنون آبیار انتظار عبرتیست
میدمد لیلی نهالی را که من میپرورم
۱۰
بیدل این رنگی که عریانی ز سازش کم نبود
در قیاس ناز آن گل پیرهن میپرورم
نظرات