
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۲۲۲۹
۱
در مکتب تأمل فارغ ز صوت و حرفم
بویی به غنچه محوم خطی به نقطه حرفم
۲
تا دل نفس شمارست هر جا روم بهارست
طاووس عالم رنگ لعبتگر شگرفم
۳
نام توبی تصنع درس کمال من بس
یارب مخواه از این بیش مصروف نحو و صرفم
۴
چون صبح تا رمیدم غیر از عدم ندیدم
کمفرصتی درین بزم با کس نبست طرفم
۵
خفتکش حبابم از فطرت هوایی
گر جیب دل شکافم غواص بحر ژرفم
۶
موی سفید تا کند خشت بنای فرصت
سیل است آنچه بر خویش تلکردهست برفم
۷
بیدل به خامی طبع معیارم ازعرقگیر
آیینه می تراود از انفعال ظرفم
نظرات