بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۲۴۰

۱

ز بس گرد وحشت گرفته است تنگم

به یک پا چو شمع ایستاده است رنگم

۲

دلی دارم آزادی امکان ندارد

ز مینا چو دست پری زیر سنگم

۳

نفس دستگاهم مپرس از کدورت

چوآیینه آبیست تکلیف رنگم

۴

چه سازم به افسون فرصت شماری

چو عزم شرر در فشار درنگم

۵

کشم تاکجا خجلت نارسایی

به پا تیشه زن چون سراپای لنگم

۶

ز موهومیم تا به آثار عنقا

تفاوت همین بس‌که نام است ننگم

۷

به تحقیق ره بردم از وهم هستی

به‌کیفیت می رسانید بنگم

۸

بهاری ‌کز آن جلوه رنگی ندارد

گلش می‌دهد می به داغ پلنگم

۹

به دریوزهٔ‌ گرد دامان نازش

اگرکف‌گشایم دمد گل ز چنگم

۱۰

زگیسو نیاید فسون نگاهش

تو از هند مگذر که من در فرنگم

۱۱

دلم کارگاه چه میناست بیدل

جرس بسته عبرت به دوش ترنگم

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۱۱۰۴

نظرات