بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۲۸۱

۱

گاهی به ناله‌ گه به تپش ‌گرد می‌کنم

یعنی دل گداخته‌ام‌، درد می‌کنم

۲

عمری‌ست‌ گرمی قدحش باده پرور است

شیری‌ که چون سحر به نفس سرد می‌کنم

۳

محراب تیغ یار و من از سجده بی نصیب

گویا وضو به زهرهٔ نامرد می‌کنم

۴

یارب مباد زحمت محمل‌کشان ناز

از پا فتاده نی که ره‌آورد می‌کنم

۵

فقرم به صد هزار غنا ناز می‌کند

کاری‌ که از هوس نتوان‌ کرد می‌کنم

۶

بر نسخهٔ خیال فریب نه آسمان

تحقیق می‌نویسم و یک فرد می‌کنم

۷

با خود حساب غیر چه مقدار حیرت است

عکسی‌ که نیست آینه پرورد می‌کنم

۸

غربت به الفت وطن از من نمی‌رود

در دل برون دل چو نفس‌ گرد می‌کنم

۹

گردانده‌ام به ذوق خزان صد هزار رنگ

بیدل هنوز برگ گلی زرد می‌کنم

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۱۰۴۱

نظرات