
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۲۲۹۵
۱
تا چند ز غفلت طرب اندیش نشینم
کو درد که لختی به دل ریش نشینم
۲
یک چشم زدن الفت اشک و مژه کم نیست
ظلمست درین غمکده زین بیش نشینم
۳
در آتش امید سپندم منشانید
ناجسته ز خود چند به تشویش نشینم
۴
گردون دو نفس نقش حصیرم نپسندید
تا پهلوی آسایش درویش نشینم
۵
آب گهرم چند درین کینه پرستان
ممنون دم تیغ و سر نیش نشینم
۶
از نقش قدم سرکشی ناز نشاید
تا محو شدن به که ادب کیش نشینم
۷
بر دامن پاک تو غبارم من بیدل
مگذار که دیگر به سر خویش نشینم
تصاویر و صوت

نظرات