
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۲۴۰۵
۱
ای التفات نام تو گیرایی زبان
ذکرت انیس خلوت تنهایی زبان
۲
حیرت نوای زیر و بم ساز قدر تو
اخفایی خموشی و افشایی زبان
۳
هرچند ما ومن به صد آهنگگلکند
نبود خلل به معنی یکتایی زبان
۴
تا بوی خیر و شر بری از گلشن خیال
برکگلی نرُست به رعنایی زبان
۵
این چار سو که مرکز سودای ما وتوست
دارد دکانی از نفس آرایی زبان
۶
خاموشی است مطرب ساز خروش ما
جزگوش نیست مایهٔ گویایی زبان
۷
رمز چه مدعا که به افشا نمیکند
از یک ورق خیال معمایی زبان
۸
عالم به حسن خلق توانکرد صید خویش
دام وکمند نیست بهگیرایی زبان
۹
موجیکه باد شوخیاش آسود،گوهر است
دل طرح میکند انشایی زبان
۱۰
بیدل به حرف و صوت حقیقت نمیخرند
هذیان نواست جرات سودایی زبان
نظرات