
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۲۴۲۴
۱
خوش عشرت است دمبدم از غمگریستن
درزندگی چو شمع پی همگریستن
۲
آنرا که نیست رنگ خلاصی ز چاه طبع
چون دلو لازم است بهعالمگریستن
۳
غرق است پایتا بهسر اندرمحیط اشک
باید سبقگرفت ز شبنمگریستن
۴
بنیاد ما ز اشک چو شبنم رود به باد
اجزای ما چو شمع کند کم گریستن
۵
تاکی به وضع دهر زدن طعنه همچو شمع
باید به روی صبح چو شبنم گریستن
۶
بیدل چو اشک نقش قدم زن به روی زر
تاکی چو چشم کیسه به درهم گریستن
نظرات