بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۴۹۶

۱

از خاک یک دو پایه فروتر نزول ‌کن

سرکوبی عروج دماغ فضول‌کن

۲

تاب و تب غرور من و ما به سکته‌گیر

رقص خیال آبله پا بی‌اصول کن

۳

نقصان گل اعادهٔ باغ کمان تست

آدم شو و تلاش ظلوم و جهول‌کن

۴

خلقی فتاده درگو غفلت زکسب علم

چندی تو نیز سیر چراغان غول‌کن

۵

سعی نفس به خلوت دل ره نمی‌برد

گو صد هزار سال خروج و دخول‌کن

۶

فکر رسا مقید اغلاق لفظ چند

چندانکه‌کم شودگرهت رشته طول‌کن

۷

ای خط مستقیم ادبگاه راستی

فطرت نخواهدت ‌که ز مسطر عدول‌ کن

۸

تا هرکس از تو در خور فطرت اثر برد

چون شوق در طبیعت عالم حلول‌کن

۹

افراط جاه نیز ز افلاس نیست کم

صبح سفید را به‌تکلف ملول‌کن

۱۰

تا غره کمال نسازد قناعتت

بیدل ز خلق منت احسان قبول‌کن

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۱۰۸۸

نظرات