بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۵۱۶

۱

تمثال فنایم چه نشان‌؟ کو اثر من

خودبین نتوان یافتن آیینه‌گر من

۲

گم‌کرده اثر چون نفس باز پسینم

کو هوش‌ که از آینه پرسد خبر من

۳

جمعیت شبنم‌ گره بال هوایی ‌ست

تدبیر اقامت چه‌ کند با سفر من

۴

در نسخهٔ تجرید تعلق چه حدیث است

چون نقطه اثر باخته زیر و زبر من

۵

من آینه پردازم و دل شعبده انگیز

ترسم‌ که مرا جلوه دهد در نظر من

۶

چون ابر ز بس منفعل نشو و نمایم

پرواز عرق می‌شود از سعی پر من

۷

زین سعی ‌که جز لغزش پا هیچ ندارم

تا چند چو اشک ابله بندد کمر من

۸

هر جا تپشم محو شد از خویش نهانم

شب در نفس سوخته دارد سحر من

۹

تا بر الم بیکسی‌ام ناله نخندد

از سرمه توان سایه فکندن به سر من

۱۰

عریان تنیی هست درین معرکه بیدل

این جامه‌ که تنگی ننماید به‌بر من

تصاویر و صوت

نظرات