بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۶۰۳

۱

ننگ دنیا برندارد همت معنی نگاه

تا بصیرت بر دیانت نیست معراج است جاه

۲

زبن چمن رشکی‌ست بر اقبال وضع غنچه‌ام

کز شکست دل دهد آرایش طرف‌ کلاه

۳

طالب وصلیم ما را با تسلی‌ کار نیست

ناله‌گر از پا نشیند اشک می‌افتد به راه

۴

درگلستانی که تخمی از محبت کاشتند

زخم می بالد گل اینجا ناله می روید گیاه

۵

نقشبندان هوس را نسبتی با درد نیست

خامهٔ تصویر نتواند کشیدن مدّ آه

۶

مایهٔ یمنی ندارد دستگاه آگهی

خانمان مردمان دیده می‌باشد سیاه

۷

جلوه فرش توست اگر از شوخ چشمی بگذری

می‌شود آیینه چون هموار می‌گردد نگاه

۸

تا ابد محو شکوه خلق باید بود و بس

شاه ما آیینه می‌پردازد ازگرد سپاه

۹

بی‌تماشا نیست حیرتخانهٔ ناز و نیاز

عشق اینجا آه آهی دارد آنجا واه واه

۱۰

چون نگه دردیدهٔ حیران ما مژگان گمست

جوهر آیینه در دیوار حل کرد‌ست کاه

۱۱

سایه و تمثال محسوب زیان و سود نیست

حیف خورشید‌ی‌که پرتو باز می‌گیرد ز ماه

۱۲

زبرگردون هرزه شغل لهو باید زیستن

غیر طفلی نیست بیدل مرشد این خانقاه

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۱۲۰۳

نظرات

user_image
مجتبی خراسانی
۱۳۹۴/۰۳/۲۲ - ۰۴:۰۶:۵۳
بیدل ، آیینه ات زلال باد !طالب وصلیم ما را با تسلی‌ کار نیستناله‌گر از پا نشیند اشک می‌افتد به راه