بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۶۳۴

۱

ای نفس مایه درین عرصه چه پرداخته‌ای

نقد فرصت همه رنگست و تو در باخته‌ا‌ی

۲

صفحه آتش زده‌ای ناز چراغان چه بلاست

تا به فهم پر طاووس رسی فاخته‌ای

۳

کاش از آینه ‌کس گرد سراغت یابد

محمل آرا چو سحر بر نفس ساخته‌ای

۴

بیش ازین فتنهٔ هنگامهٔ اضداد مباش

چه شررها که نه با پنبه در انداخته‌ای

۵

اینقدر نیست درین عرصه جهاد نفست

قطع کن زحمت تیغی‌که تواش آخته‌ای

۶

دهر تاراجگه سیل و بنای تو حیات

ای ستمکش نگهی خانه‌کجا ساخته‌ای

۷

عمر در سعی غبار جسد افشاندن رفت

آخر ای روح مقدس ز کجا تاخته‌ای

۸

نقش غیر و حرم عشق چه امکان دارد

صورت‌توست در آن پرده‌که نشناخته‌ای

۹

گردباد آن همه بر خویش نچیند بیدل

در خور گردش سر، گردنی افراخته‌ای

تصاویر و صوت

نظرات