بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۶۵

۱

ازین هوسکده با آرزوبه جنگ برون آ

چو بوی‌گل نفسی پای زن به‌رنگ برون آ

۲

فشار یأس و امید از شرار جسته نشاید

به روی یکدگرافکن سر دو سنگ برون آ

۳

قدح شکسته به زندان هوش چند نشینی

گلوی شیشه دودوری بگیرتنگ برون آ

۴

سپند مجمر هستی.ندارد آن همه طاقت

نیاز حوصله کن یک تپش درنگ برو‌ن آ

۵

کسی به غفلت و آگاهی توکار ندارد

هزاربار فرو رو به زیر سنگ برون آ

۶

سبکروان زکمانخانهٔ سپهر‌گذشتند

تو نیز وام‌کن اکنون پر و خدنگ برون آ

۷

چو شیشه چندکشد قلقلت عنان تأمل

ازبن بساط‌گلوگیر یک ترنگ برون آ

۸

بهار خرمی دهر غیر وهم ندرد

دو روز سیرکن این سبزه‌زار بنگ برون آ

۹

مباش بیدل ازین ورطه ناامید رهایی

تک درستت اگر نیست پای لنگ برون آ

تصاویر و صوت

نظرات