
بیدل دهلوی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۰
۱
مژهواری ز خواب ناز جستی
دو عالم نرگسستان نقش بستی
۲
تغافل مهرگنجکاف و نون بود
تبسم کردی و گوهر شکستی
۳
ز آهنگیکه افسون نفس داشت
عنان صور بر عالم گسستی
۴
مگر با آن میان ربطی ندارد
سخن بر معنی نایاب بستی
۵
محیط آنگه محاط قطره حرف است
که میداند چسان در دل نشستی
۶
خودآرایی چه مستور و چه اظهار
خراباتی چه مخموری چه مستی
نظرات