بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۷۱۸

۱

چه غافلی ‌که ز من نام دوست می‌پرسی

سراغ او هم از آنکس‌ که اوست می‌پرسی

۲

چه ممکن‌ست رسیدن به فهم یکتایی

چنین‌که مسئلهٔ مغز و پوست می‌پرسی

۳

ز رسم معبد دل غافلی‌ کز اهل حضور

تیمم آب چه عالم وضوست می‌پرسی

۴

نگاه در مژه‌ای گم ز نارسایی‌ها

که‌کیست زشت وکدامین نکوست می‌پرسی

۵

تجاهل تو خرد را به دشت و درگرداند

رهی نداری و منزل چه سوست می‌پرسی

۶

به تر دماغی هوش تو جهل می‌خندد

کز اهل هند عبارات خوست می‌پرسی

۷

دل دو نیم چوگندم‌گرفته در بغلت

تو گرم و سردی نان دو پوست می‌پرسی

۸

به چشمه سار قناعت نداده‌اند رهت

کز آبروی غنا از چه جوست می‌پرسی

۹

سوال بیخردان کم جواب می‌باشد

نفس بدزد که تا گفتگوست می‌پرسی

۱۰

ز قیل و قال منم ناگزیر و می‌گویم

به حرف و صوت ترا نیز خوست می‌پرسی

۱۱

به خامشی نرسیدی‌ که‌ کم زنی ز نخست

ز بیدل آنچه حدیث نکوست می‌پرسی

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۱۲۴۶

نظرات

user_image
یزدانپناه عسکری
۱۴۰۲/۰۳/۰۵ - ۱۹:۲۳:۱۴
3- ز رسم معبد دل غافلی‌ کز اهل حضور *** [صائب تبریزی]  ترا چون خرده بینان نیست در دل نور آگاهی - وگرنه مرکز اینجا بیش از پرگار می رقصد [یزدانپناه عسکری] معبد دل پرگار به همت و قصدیت انسان در معبد دل می رقصد. هدایت تقویت شده و هدفمندِ نور آگاهی دل و انرژی آزاد شده در همسویی ادراک. صِبْغَةَ اللَّهِ البقرة : 138 - صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ‏ المؤمنون : 20 - وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآکِلین‏ ____________ الکافرون : 3 - وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ الکافرون : 5 - وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُد التوبة : 112 - التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ‏ المؤمنون : 47 - فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ‏