بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۷۴۳

۱

بسکه بی روی تو خجلت‌ کرد خرمن زندگی

بر حریفان مرگ دشوار است بر من زندگی

۲

با چنین دردی ‌که باید زیست دور از دوستان

به‌ که نپسندد قضا بر هیچ دشمن زندگی

۳

کاش در کنج عدم بی دردِ سر می‌سوختم

همچو شمعم‌ کرد راه مرگ روشن زندگی

۴

خجلت عشق و وفا، یأس و امید مدعا

عالمی شد بار دل زین بار گردن زندگی

۵

بی‌نفس گردیدن از آفات ایمن می‌کند

آن چراغی را که دارد زیر دامن زندگی

۶

تشنهٔ آبی نباید بود کز سر بگذرد

می‌شود آخر دم تیغ از گذشتن زندگی

۷

فرصت ‌آوارگی هم یک‌دو گردش بیش نیست

تا به‌ کی دارد چو سنگت در فلاخن زندگی

۸

هرکه می‌بینی دکان‌آرای نازی دیگر است

زین قماش پوچ یعنی باب مردن زندگی

۹

تا کجا هم‌کِسوت طاووس خواهی زیستن

بی‌خبر در آبت افکنده‌ است روغن زندگی

۱۰

گه به منظر می‌فریبد گه به بامت می‌برد

می‌کشد تا خانهٔ‌ گورت به هر فن زندگی

۱۱

دستگاه ناله هم ای کاش مدّی می‌کشید

چون سپندم سوخت داغ نیمه شیون زندگی

۱۲

شبنم انشا بود بیدل خجلت پرواز صبح

بر کفن زد تا عرق‌ کرد از دویدن زندگی

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۱۲۲۲

نظرات

user_image
عباس صادقی زرینی
۱۴۰۳/۰۱/۲۳ - ۱۵:۴۰:۰۹
معمولا بعد از چند بار خواندن یک شعر باید از حیرت آدمی کم شود ، در حالیکه برای اشعار بیدل ، مخاطب اینگونه نیست و با دهان باز سخن می گوید  توجه کنید به مصرع دوم ، بر حریفان مرگ دشوار است بر من زندگی ! چرا حریفان !؟ همیشه انسان باید مرگ برایش دشوار باشد نه زندگی  خرمن زندگی با آتشی میسوزد و عمر بر باد میرود آنهم بی روی تو!       
user_image
عباس صادقی زرینی
۱۴۰۳/۰۱/۲۳ - ۱۵:۴۱:۵۸
یکی از ضعف های سبک هندی  ارتباط عمودی نداشتن غزل است . اما بیدل این ضعف را از بین میبرد و به سبک هندی آبرو و اعتبار میدهد