بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۷۹۸

۱

چشم من بی‌تو طلسمی است بهم بسته ز عالم

این معمای تحیر تو مگر بازگشایی

۲

مقصد بینش اگر حیرت دیدار تو باشد

از چه خودبین نشود کس که تو در کسوت مایی

۳

بی‌ادب بس که به راه طلبت راه گشودم

می‌زند آبله‌ام از سر عبرت کف پایی

۴

طایر نامه‌بر شوقم و پرواز ندارم

چقدر آب‌ کنم دل که شود ناله هوایی

۵

بست زیر فلک آزادگی‌ام نقش فشردن

ناله در کوچهٔ نی شد گره از تنگ فضایی

۶

خنده عمری‌ست نمی‌آیدم از کلفت هستی

حاصلی نیست در اینجا تو هم ای‌ گریه نیایی

۷

دل ز نیرنگ تو خون شد، خرد آشفت و جنون شد

ای جهان شوخی رنگ تو، تو بیرنگ چرایی

۸

دل بیدل نکند قطع تعلق ز خیالت

حیرت و آینه را نیست ز هم رنگ جدایی

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۱۲۱۲

نظرات

user_image
سید ابراهیم هاشم زاده
۱۳۹۰/۰۱/۲۹ - ۲۳:۰۶:۳۹
دو بیت اول این غزل جاافتاده است که بر اساس نسخه خلیلی می آورم:ای جگر خون کن پوشیده و پیدا چه بلاییجلوه هایت همه اینجاست تو باری به کجاییتو نگاهی اگرم دیده زند فال تماشاوگر از تار نفس نغمه گشاید تو صدایی
user_image
Alipur
۱۳۹۴/۰۲/۱۸ - ۰۵:۴۴:۵۰
سه بیت اول این غزل از چاپ مانده اندای جگر خون کن پوشیده و پیدا چه بلائی جلوهایت همه اینجاست تو باری بکجائیتو نگاهی اگرم دیده زند فال تماشا وگر از تار نفس نغمه تراود تو صدائیسعی نظاره بسیر چمنت داغ تحیر شوخی ناله بانداز قدت محو رسائی