بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۸۱۵

۱

دلت فسرد جنونی ‌کز آشیانه برآیی

چو ناله دامن صحرا به ‌کف ز خانه برآیی

۲

به ساز عجز ز سر چنگ خلق نیست‌ گزیرت

چو مو زپرده چه لازم به ذوق شانه برآیی

۳

گر التزام جنون نیست سعی‌ گوشهٔ فقری

مگر ز جرگهٔ یاران به این بهانه برآیی

۴

شعار طبع رسا نیست انتظار مواعظ

ز توسنی است‌ که محتاج تازیانه برآیی

۵

چو موج ‌گوهر اگر بگذری ز فکر تردد

برون نرفته ازین بحر برکرانه برآیی

۶

زجا درآمدن آنگه به حرف پوچ حیاکن

نه کودکی که به صورت دهل زخانه برآیی

۷

چو مور نقب قناعت رسان به ‌کنج غنایی

که پر بر آری و از احتیاج دانه برآیی

۸

زگوشهٔ دل جمع آن زمان دهند سراغت

که همچو فرصت آسودن از زمانه برآیی

۹

به خاک نیز پر افشان فتنه‌ای‌ست غبارت

بخواب آنهمه کز عالم فسانه برآیی

۱۰

به خود ستایی بیهوده شرم دار ز همت

که لاف دل زنی و بیدل از میانه برآیی

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
آرش آذیش
۱۳۹۶/۱۲/۲۱ - ۱۵:۳۱:۰۹
نه کودکی که به صورت دهل زخانه برآییبه صوت دهل درست است.با سپاس