بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۲۹۰

۱

بر قماش پوچ هستی تا به‌کی وسواس‌ها

پنبه‌ها خواهد دمید آخر ازین کرباس‌ها

۲

شیشهٔ ساعت خبر ز ساز فرصت می‌دهد

خودسران غافل مباشید از صدای طاس‌ها

۳

عبرت آنجا کز مکافات عمل گیرد عیار

ناخنی دارند در جنگ درودن داس‌ها

۴

اهل دنیا را به نهضت‌گاه آزادی چه‌کار

در مزابل فارغند از بوی گل کناس‌ها

۵

عالمی بالیده است از دستگاه خودسری

نشتری می‌خواهد این جمعیت آماس‌ها

۶

تا بود ممکن به وضع خلق باید ساختن

آدمیت پیش نتوان برد با نسناس‌ها

۷

حیرت دیدار با دنیا و عقبا شد طرف

بوی امیدی گوارا کرد چندین یاس‌ها

۸

بی‌نوایی چون به سامان جنون پوشیده نیست

صبح خندد بر گریبان‌چاکی افلاس‌ها

۹

شرم می‌دارد درشتی از ملایم‌طینتان

غالب افتاده‌ست بیدل سرب بر الماس‌ها

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
عبدالرزاق اختری
۱۳۹۵/۱۰/۰۸ - ۰۷:۳۲:۵۲
به نظر من وزن این غزل فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ( رمل مثمن محذوف ) است . با درود !
user_image
محمدرضا ق
۱۳۹۸/۰۴/۳۱ - ۰۳:۵۶:۴۸
بله نظر شما درست است جناب عبدالرزاق. وزن ذکر شده اشتباه است.