بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۳۰

۱

نشد دراین درسگاه عبرت به‌فهم چندین رساله پیدا

جنون سوادی‌که‌کردم امشب ز سیر اوراق لاله پیدا

۲

صبا زگیسوی مشکبارت اگر رساند پیام چینی

چو شبنم از داغ لاله‌گردد عرق ز ناف غزاله پیدا

۳

فلک ز صفری‌که می‌گشاید بر عتبارات می‌فزاید

خلای یک شیشه می‌نماید پری ز چندین پیاله پیدا

۴

چه موج بیداد هیچ سنگی نبست برشیشه‌ام ترنگی

شکسته دارد دلم به رنگی‌که رنگ من‌کرد ناله پیدا

۵

اگر به صد رنگ پرفشانم‌، ز دام جستن نمی‌توانم

که‌کرد پرواز بی‌نشانم چو بال طاووس هاله پیدا

۶

چو جوشد افسردگی ز دوران‌، حذر ز امداد اهل حسان

که ابر در موسم زمستان نمی‌کند غیر ژاله پیدا

۷

قبول انعام بدمعاشان به خودگوارا مگیر بیدل

که‌می‌شوند این‌گلو خراشان چو استخوان از نواله پیدا

تصاویر و صوت

عندلیب :

نظرات

user_image
مصطفی پورکریمی
۱۳۹۵/۱۰/۰۴ - ۱۳:۲۵:۱۹
فلک ز صفری‌که می‌گشاید بر عتبارات می‌فزایدخلای یک شیشه می‌نماید پری ز چندین پیاله پیدااعتبارات به جای عتبارات تصحیح شود