بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

غزل شمارهٔ ۳۱۹

۱

به ذوق داغ کسی در کنار سوختگی‌ها

چو شمع سوختم از انتظار سوختگی‌ها

۲

ز خود رمیده شرار دلی‌ست در نظر من

بس است اینقدرم یادگار سوختگی‌ها

۳

به هر قدم جگری زیر پا فشرده‌ام امشب

چو آه می‌رسم از لاله‌زار سوختگی‌ها

۴

شرار محمل شوقم گداز منزل ذوقم

هزار قافله دارم به بار سوختگی‌ها

۵

هنوز از کف خاکسترم بهار فروش است

شکوفهٔ چمن انتظار سوختگی‌ها

۶

ز داغ صورت خمیازه بست شمع خموشم

فنا نبرد ز خاکم خمار سوختگی‌ها

۷

بیا که هست هنوز از شرار شعلهٔ عمرم

نفس شماری صبح بهار سوختگی‌ها

۸

به سینه داغ و به دل ناله و به دیده سرشکم

محبتم همه‌جا شعله کار سوختگی‌ها

۹

رمید فرصت و ننواخت عشقم از گل داغی

گذشت برق و نگشتم دچار سوختگی‌ها

۱۰

بضاعتی نشد آیینهٔ قبول محبت

مگر دلی برد از ما به کار سوختگی‌ها

۱۱

مقیم عالم نومیدیم ز عجز رسایی

نشسته‌ام چو نفس بر مزار سوختگی‌ها

۱۲

به محفلی که ادب‌پرور است نالهٔ بیدل

خجسته دود سپند از غبار سوختگی‌ها

تصاویر و صوت

دیوان بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند انتشارات نگاه ۱۳۸۰ - تصویر ۳۵

نظرات